نقد فمینیسم - استراتژی پارادوکسیکال

ساخت وبلاگ
مقدمه

فمینیسم (به انگلیسی: Feminism) گستره‌ای ازجنبش‌های سیاسی، ایدئولوژی‌ها و جنبش‌های اجتماعی است که هدفی مشترک را دنبال می‌کنند: تعریف، برقراری و دستیابی به سطحی از حقوق زنان که در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعی، با مردان برابر باشد.این هدف شامل تلاش برای برقراری فرصت‌های برابر برای زنان درآموزش و پرورش و اشتغال می‌شود.

بخشی از «حقوقِ زنان» دربرگیرندهٔ این موارد می‌شود:

تمامیتِ بدنی و خودمختاری، حقِ رأی، حقِ کار، حقِ دستمزدِ برابر به‌خاطرِ کارِ برابر، حقِ مالکیت، حقِ تحصیل، حقِ شرکت در ارتش، حقِ مشارکت در قراردادهای قانونی و در نهایت؛ حقِ سرپرستیِ فرزندان، حقِ ازدواجِ آزادانه و آزادیِ مذهبی.

در طی یک قرن و نیم، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده‌است.

موضوع‌های کلّی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، و مردسالاری/پدرسالاری هستند. فعالان فمینیست به مواردی مانند برابری جنسیتی، حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی، و تبعیض جنسیتی می‌پردازند.

جوهرهٔ فمینیسم آن است که حقوق، مزیت‌ها، مقام و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند. به رغم این‌که بسیاری از رهبران فمینیسم زنان بوده‌اند ولی این بدان معنا نیست که تمام فمینیست‌ها زن هستند.

تمام فمینیست‌ها به اصل موضوع تلاش برای احقاق حقوق زنان معتقد هستند.

تقسیم بندی انواع فمینیسم:


فمینیسم لیبرال(یا فمینیسم غرب گرا)

فمینیسمِ لیبرال یا فمینیسمِ اصلاح‌طلب یکی از شناخته شده‌ترین گرایش‌های اندیشه فمنیستی است، چهره معتدل یا رسمی فمنیسم را نشان می‌دهد و به تبیین جایگاه زنان بر اساس حقوق برابر و موانع مصنوعی در برابر مشارکت زنان در عرصه عمومی که فراسوی خانواده و خانه‌داری واقع شده می‌پردازد. فمنیستهای لیبرال، در تبیین نابرابری جنسی به مواردی همچون تقسیم کار جنسی، جدایی عرصه عمومی و خصوصی (که مردان بیشتر در عرصه نخستین و زنان عرصه دوم جای دارند)
این دسته قائل به برتر بودن نظام لیبرالیسم برای احقاق حقوق زنان می باشد.


فمنیسم مارکسیستی(یا فمینیسم کمونیستی)

این گرایش از اندیشه فمینیستی بر اساس الگوی تحلیلی اندیشه مارکسیستی به تبیین چرایی موقعیت تحت ستم زنان می‌پردازد و پس از آن توضیح می‌دهد که برای تغییر این وضعیت چگونه باید مبارزه کرد. معتقدین به فمینیسم مارکسیستی بر این نظرند که اساس ستمی که بر زنان روا می‌رود ناشی از مالکیت خصوصی، تقسیم کار جنسیتی و در آخر نظام خانواده مردسالار است. از دیگر سو، نظام سرمایه داری را عامل اصلی بازتولید این نابرابری می‌دانند. به بیان دیگر، دشمن اصلی فمینیست‌های مارکسیست، نظام طبقاتی (اقتصادی) است که زنان را در موقعیت فرودست جای داده است. استراتژی پیشنهادی فمینیست‌های مارکسیست برای تغییر وضعیت موجود و رفع نابرابری‌های جنسیتی، تلاش برای تحقق انقلاب سوسیالیستی و تأسیس جامعه کمونیستی است که تحت لوای آن موقعیت زنان با مردان برابر خواهد شد.
بدین ترتیب، جنبش فمینیستی باید بر زنان کارگر متمرکز باشد و مبارزه اصلی خود را مبارزه طبقاتی بداند. حوزه عمل فمنیست‌های مارکسیست، عرصه عمومی است، و بیشتر بر طبقات فرودست جامعه تمرکز دارد. فمنیست‌های مارکسیست تلاش دارند تا زنانِ کارگر را به جمع نیروهای خواهان انقلاب سوسیالیستی ملحق کنند.

فمینیسم رادیکال

فمینیسم رادیکال به رغم شباهت روش شناختی با جریان‌های سوسیالیستی – مارکسیستی، از منتقدان جدی آنان به شمار می‌رود. آنان به جای مسئله «کار و تولید»، بر احساسات جنسی و جامعه پذیری زنان تأکید می‌کنند و اعلام می‌دارند که هر زنی، فارغ از طبقه، نژاد، گروه سنی و… منافع مشترکی با دیگر زنان دارد. توالی منطقی چنین تفکری، تلقی مردان به عنوان یک گروه دشمن و جدایی طلبی جنسیتی است؛ امری که خود به نقد «ناهمجنس گرایی» نیز منتهی می‌شود.

فمینیسم روانکاوانه

اصطلاح «روان کاوی» برگرفته از نظریهای است که فروید در سه مقاله دربارهٔ نظریهٔ جنسی از آن استفاده کرد و رشد زنانگی را بر اساس «رشک ورزی به آلت نرینه» در دختر، و رشد مردانگی را بر حسب «عقدهٔ ادیپ» به مثابهٔ نفی مادر دانست. با نقدهایی که فمینیستها، به خصوص موج دومیها، به فروید وارد آوردند و نظریات روان کاوانهی او را دارای سوگیری جنسیتی دانستند، نظریه‌های روان کاوی جدیدی شکل گرفتند که به نظریه‌های جنسیت معروف شدند.

فمینیست‌ها از نظریات روان کاوانهٔ فروید برای توضیح این مسئله استفاده کردند که چطور آموزشهای دوران کودکی بر ناخودآگاه انسان اثر گذاشته و در دوران بزرگسالی سرباز می‌کند. نانسی چودوروف، کارول گیلیکان، کیت میلت و ژولیت میچل را می‌توان جزء فمینیست‌های روانکاو به حساب آورد. به طور مثال {چودوروف} به نقش مادر در به آغوش کشیدن فرزند و هویت یابی جنسی فرزند از طریق مادر اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که چرا پسران زودتر مستقل شده و دختران علاقه‌مند به برقراری ارتباطهای عاطفی هستند.

فمینیسم سوسیالیست

مسئله اصلی فمینیست‌های سوسیالیست توضیح چگونگی ترکیب نظام سرمایه داری و نظام مردسالاری است. به بیان دیگر، آنها معتقدند که برای تحلیل وضعیت فرودستی زنان و همچنین طراحی استراتژی مبارزاتی برای تغییر وضعیت نباید صرفاً نگاهی تک بعدی داشت (صرفاً طبقاتی مانند مارکسیست‌ها و یا صرفاً روانکاوانه مانند برخی رادیکال‌ها)؛ بلکه باید مجموعه‌ای از شرایط و علل را در ایجاد موقعیت فرودست زنان بررسی نمود.

از این رو، فمینیست‌های سوسیالیست، معتقدند که برای تغییر وضعیت موجود در جهت رسیدن به جامعه برابر باید مبارزه‌ای «همزمان» با نظام مردسالاری و سرمایه داری صورت پذیرد. بدین ترتیب، فضای عمل و حوزه مبارزه از نظر فمنیست‌های سوسیالیست محدود به کارخانه‌ها نیست، بلکه مجموعه حوزه‌های عمومی و خصوصی که زنان در آنها مورد تبعیض قرار دارند، مکانی برای مبارزه است. در واقع، شیوه عمل فمینیست‌های سوسیالیست، شیوه چند جانبه است.

نقد فمینیسم

با وجود عنوان و سیاست کلی عوام پسندانه و پر طرفدار،فمینیسم با استراتژی فعلی هرگز به عدالت اصطلاحی خودش نخواهد رسید!
فمینیست ها از یک پارادوکس حقوقی رنج برده و در تعریف دقیق عدالت ادعایی خود(بخوانید تساوی) نا کام مانده اند.

فمینیسم وتناقض در راهبردها

مروری بر کارنامه جنبش فمینیسم یا نهضت دفاع از حقوق زنان پس از چندین دهه و بلکه پس از دوقرن تلاش نظری و فعالیت سیاسی و فرهنگی نشان می دهد این جنبش علی رغم دستاورد های مثبتی که برای زنان به ارمغان آورده، به نتایج مورد انتظار نرسیده است. اگر افزایش آگاهی ها، ارتقای سطح تحصیلات و بالا رفتن میزان مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زنان را جزء دستاوردهای مثبت فمینیسم بدانیم، درکنار اینها باید بر تداوم انواع نابرابری ها و ستم های جنسی که در قالب های گوناگون و گاه با ظواهر فریبنده بر ضد زنان اعمال می شود به عنوان ناکامی های فمینیسم انگشت نهاد . براستی چرا جنبش فمینیسم با وجود آنکه هدف نهایی خود را تحقق آرمان های والایی مانند عدالت و برابری جنسی قرار داده، در رسیدن به این هدف، موفقیت لازم را کسب نکرده است؟ به نظر می رسد پاسخ این سؤال را باید در ناسازگاری ها و بلکه تناقضات راهبرد های فمینیستی جستجو کرد؛ موضوعی که این نوشتار می کوشد بخشی از ابعاد آن را به نمایش گذارد. در سطور آتی چندین مورد از مهمترین تناقضات راهبرد های فمینیستی در ضمن دو محور یعنی راهبرد های معتدل و راهبرد های رادیکال مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

راهبرد های معتدل

کوشش در جهت کسب حقوق برابر

تلاش در جهت تحقق برابری حقوق زن ومرد یکی از نخستین و اصلی ترین سیاست های راهبردی طرفداران حقوق زن بوده است که تقریبا از سوی تمامی نحله های فمینیست و بویژه فمینیست های لیبرال مورد تایید قرار گرفته است. پیشگامان فمینیسم در قرن 18و 19 میلادی در واکنش به تبعیضات گوناگون و ستم های فراوانی که در غرب بر ضد زنان اعمال می شد،برابری حقوق زن و مرد را درخواست کردند و نهضتی را به بارآوردند و از حیث جهانی و بین المللی نیز اعلام صریح تساوی حقوق زن و مرد در اعلامیه جهانی حقوق بشر که درسال 1948 از سوی سازمان ملل متحد منتشر شد و نیز بیانیه کنوانسیون رفع تبعیض از زنان درهمین سال های اخیر، نشانه تداوم و پویایی نهضت مزبور است.

نکته ای که در اینجا می خواهیم موردتاکید قرار دهیم آن است که چگونه برخی از پیامد های منفی تساوی حقوق برای زنان، اعتراض طرفداران حقوق زن را موجب گردیده و به این ترتیب، تناقضی در راهبرد های فمینیست رقم خورده است. یکی از موارد درخور توجه، نارضایتی زنان از نابرابری شغلی در شکل خام آن است که بویژه در دهه های میانی قرن بیستم به یکی از دل مشغولی های مهم فعالان فمینیست تبدیل شده بود.

یکی دیگر از مصادیق این موضوع زمانی بروز می کند که رابطه زناشویی به واسطه طلاق خاتمه می یابد. اینک بسیاری از زنان غربی از تقسیم برابر اموال و دارایی های خانوادگی پس از طلاق توسط دادگاه ها گلایه دارند و سهم بیشتری را برای حل مشکلات خود و فرزندان تحت حضانت خود مطالبه می کنند.

این موارد و موارد مشابه که اندک هم نیستند، باعث گردیدند درخواست پاره ای از امتیازات ویژه به نفع زنان به دلیل ضعف جسمانی آنان درمقایسه با مردان و نیزدرخواست تسهیلات و حمایت های ویژه دوره بارداری و زایمان و اموری از این قبیل در ردیف راهبردهایی قرار بگیرند که طرفداران حقوق زن در دهه های اخیر با جدیت دنبال کرده اند. خلاصه اینکه عدم توجه کافی به مسأله تفاوت های جنسی بین زن و مرد از سوی طرفداران فمینیسم آنان را به اتخاذ راهبردی پارادوکسیکال سوق داده است، به این معنی که تحقق برابری حقوق زن و مرد واقعا مستلزم نابرابری است، زیرا به دلیل نادیده گرفتن یا انکار تفاوت های طبیعی دو جنس، وضعیتی را بر زنان تحمیل می کند که خود از آن گریزانند.

استاد شهید مطهری عبارت گویایی در این خصوص دارند. به گفته ایشان:
«عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او می گردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد وبگوید: تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیت ها، بهره ها، پاداش ها و کیفر ها همه باید متشابه و همشکل باشد، در کار های سخت و سنگین باید با من شریک باشی، به فراخور نیروی کارت مزد بگیری، توقع احترام و حمایت از من نداشته باشی، تمام هزینه زندگی ات را خودت بر عهده بگیری، در هزینه فرزندان با من شرکت کنی، در مقابل خطرها خودت از خودت دفاع کنی، به همان اندازه که من برای تو خرج می کنم تو باید برای من خرج کنی و... دراین وقت است که کلاه زن ،سخت پس معرکه است. زیرا زن بالطبع نیروی کار و تولیدش از مرد کمتر است و استهلاک ثروتش بیشتر، به علاوه بیماری ماهانه، ناراحتی ایام بارداری، سختی های وضع حمل و حضانت کودک شیرخوار، زن را دروضعی قرار می دهد که به حمایت مرد و تعهداتی کمتر و حقوقی بیشتر نیازمند است. »

راهبرد های رادیکال

نفی ازدواج و اصل خانواده

تعدادی از فمینیست های رادیکال به دلیل آنکه نتوانسته اند با برخی از مسئولیت ها و محدودیت های طبیعی خانواده کنار آیند، از ضرورت منسوخ شدن خانواده سخن به میان آورده اند .
برخی از فعالان فمینیسم مانند اتکینسون ازدواج را بردگی، تجاوز قانونی و کار بدون دستمزد نامیدند.
(جالب اینجاست در اسلام بحث نفقه و حقوق بسیاری برای زنان شمرده شده که در جامعه غربی شرعا وجود ندارد،حالا با وجود تساوی اصطلاحی،برخی از فمنیست ها طلبکار شده و بابت ارائه رابطه عاطفی و جنسی،تقاضای دستمزد می کنند!...

و از همین دست زنان و غرب گرایان،نفقه اسلامی را مزد تن دادن و مایهٔ ذلت جنس زن دانسته اند...)


دشمنی با مردان
گروه دیگری از فمینیست ها بر این باورند که جامعه زنان و مردان باید بطور کل جدا باشد،از کلینیک و آموزشگاه تا محل کار و زندگی...
و هرگونه رابطه با مردان حتی در سطحی ترین مرحله موجب استثمار زنان می شود(!)
اگرچه خود فمنیست ها بر ‌این نظر اشکال وارد کرده و می گویند:
«اگر زن فقط با زنان دیگر روابط نزدیک داشته باشد، می تواند از استثمار قابلیت های تولیدمثل خود و همچنین از ستم ذاتی ! موجود درمناسبات سنتی زنانه –مردانه اجتناب کند. با این همه، وقتی زنی بتواند به یک مرد «نه» بگوید، فقط بخشی از کنترل بدن خود را در اختیار گرفته است. بخش دیگر این است بتواند«آری»بگوید، یعنی اینکه در رابطه ای غیر استثماری با یک مرد شرکت کند.»

تکنولوژی و فمینیسم

برخی دیگر از فمنیست ها( نظیر فایرستون) قائل به این هستند که «پایه تمامی تبعیض جنسیت ها،سیستم زیستی مرد و زن و احتیاج زن به مرد برای تولید مثل است،با وجود تکنولوژی های جدید نظیر رحم مصنوعی و باروری خارج از رحم دیگر از بند(!) اسارت مردان خارج می شویم!»

این استراتژی نیز به حدی افراطی بود که حتی فمینیست های رادیکال هم با آن مخالفت کردند.

مری آبرین،این تکنولوژی را سبب محرومیت بیشتر برای زنان دانست، زیرا به نظر وی، فناوری های تولید مثل که فایرستون آنها را می ستود،«صرفا راه های جدیدی هستند که مردان به واسطه آنها یک چیز-یعنی کودک- را در مقابل هیچ چیز به دست می آورند.»
مارلین فرنچ نیز درهشداری مشابه چنین می گوید:
«کشیش های قرون وسطی عادت داشتند این سؤال را مطرح کنند که خداوند اصلا چرا زن را خلق کرد و نتیجه می گرفتند که زن ها برای تولید مثل لازم بودند. در حال حاضر، اختراع تکنولوژی های مولد می تواند زنان را منسوخ کند و آزمایشگاه ها وسیله جدیدی برای نشان دادن خشونت علیه زنان خواهندشد.»

 جوامع آزاد و آمار تجاوز بالا

یکی دیگر از مشکلات اساسی فمنیسم،ناتوانی از حل تجاوزاتی است که به صور مختلف گریبان گیر زنان می شود.

طبق آمار رسمی،در ایالات متحده کمتر دختری در سن بیستُ یک سالگی،به گونه ای مورد تجاوز قرار نگرفته باشد همچنین هر دو دقیقه تجاوزی رخ می دهد.

به طور کلی دربرخورد با مسائل زنان، سه رویکرد اصلی وجود دارد:
1) درخواست برابری جنسیتی کامل
2)ترویج تضاد، دشمنی وجنگ بین دو جنس

3) پذیرش برخی تفاوت ها و تمایز ها در نقش های اجتماعی وحقوق زن و مرد

رویکرد اصلی فمینیست ها رویکرد نخست بوده است که بیش از یک قرن کوشش نظری و عملی آنان را به خود اختصاص داده. گرچه از این رهگذر، امتیازات فراوانی عائد زنان شد، اما نادیده گرفتن تفاوت های طبیعی میان جنس زن و جنس مرد منجر به ناکار آمدی پاره ای از راهبرد های فمینیستی شد، ضمن انکه بخشی از این راهبرد ها ذاتا دچار تناقض بودند و این نقیصه ها در مواردی حتی افزایش مشکلات زنان را در پی داشت.
به گفته شهید مطهری: «بدبختی های قدیم [زن] غالبا معلول این جهت بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی های جدید از آن است که عمدا یا سهوا زن بودن زن و موقع طبیعی و فطریش، رسالتش، مدارش، تقاضاهای غریزه اش، استعداد های ویژه اش به فراموشی سپرده شده است.»

فمینیست های رادیکال که از تداوم ستم جنسی بر زنان علی رغم کوشش های صورت گرفته، سرخورده شده بودند، رویکرد دوم را برگزیدند، اما واضح است که این رویکرد اولا با اهداف و ارزش های اصیل انسانی ناسازگار است، ثانیا در صورت تحقق عملی آن، نتایج منفی مادی برای کل جامعه بشری به بار خواهد آورد وثالثا تا زمانی که تفاوت های جنسی یاد شده به قوت خود باقی اند، این رویکرد نیز نمی تواند زنان را از وضعیت ستمدیدگی برهاند. کافی است شرایطی را تصور کنیم که درآن تمامی مردان بر ضد تمامی زنان متحد شده باشند. آیا این اوضاع و شرایط فرضی هیچ گونه چشم انداز نوید بخشی برای زنان به همراه دارد؟اینجاست که اندیشمندان فمینیست خود را در تنگنای سختی گرفتار یافته اند.اگر بخواهند مبارزه را ادامه دهند تا کجا ، و به چه قیمت و اگر بخواهند زنان را مجددا به پذیرش نقش های سنتی تشویق کنند، این نیز ناممکن به نظر می رسد.

بر این اساس، رویکرد سوم که مستلزم توجه به تفاوت های طبیعی زن مرد ودر نتیجه، پذیرش پاره ای از تمایزات جنسیتی است، شرط لازم برای رفع مشکلات حقیقی زنان است، هرچند شرط کافی نیست وباید مجموعه ای از اصول راهبردی را به آن ضمیمه کرد. به اعتقاد من استراتژی جامع اسلامی این اصول را که ذیلا به عناوین آنها اشاره می شود به بهترین شکل در درون خود جای داده است.برخی مؤلفه های اصلی این استراتژی جامع از این قرارند:

1-پذیرش پاره ای از تمایزات جنسیتی (مانند سرپرستی شوهر بر خانواده ، حجاب یا ممنوعیت زنان از اظهار زینت و رفع برخی از تکالیف مانند جهاد از زنان)

2-حذف قوانین و مقررات ستم آلود (با لحاظ معیار های دینی ستم)

3- ابطال و نسخ اسطوره ها ،خرافات وآداب و رسوم ستم آلود و مغیر با شرع اسلام

4- کوشش در جهت رسیدن تمامی افراد-چه مرد و چه زن – به سطح اخلاقی مطلوب

5-کوشش در جهت نهادینه شدن نظارت اجتماعی و

6-تأمین ضمانت کافی برای اجرای قانون (کار آمدی دستگاه قضایی، پلیس و...)

 درحال تکمیل...

پایان

معرفی کتاب:


نقد فمِینیسم از منظر نویسندگان غرب
نویسنده: سید جعفر حق شناس
انتشارات: پژوهشکده باقر العلوم
چاپ اول؛ 1389 

کتاب «نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب» مجموعه مقالاتی است که در فضای جامعه غرب در انتقاد از ابعاد نظری و عملی فمینیسم نگاشته شده است. مقالات این مجموعه از میان ده ها مقاله انتخاب شده است. 

«تحلیلی کوتاه از فمینیسم و نتایج آن در غرب»، «ده دروغ فمینیسم»، «شش نیرنگ فمینیسم»، «پوچی فمینیسم»، «مردان آمریکا مردانگی خود را از دست داده اند»، «فمینیسم برای زنان زیانبار است»، «چگونه جنبش زنان، نفرت از مردان را به زنان آموخت؟»، «بازی های مهم فمینیستی در سازمان ملل متحد»، «آیا زنان واقعاً خواهان کار در بیرون خانه اند؟»، «بحران زندگی خانوادگی در غرب» و «سنت های اسلامی و نهضت فمینیسم: تقابل یا تعاون؟» عناوین مقالات ترجمه شده در این کتاب است. 

مقاله اول که به قلم سید جعفر حق شناس مدیر گروه مطالعات زن و خانواده پژوهشکده باقر العلوم نگاشته شده، مهم ترین دیدگاه ها و تفکرات جنبش فمینیسم از جمله تفسیر مادی از جهان، تشابه زن و مرد، نفی زنانگی، مخالفت با مردسالاری و پیامد های اجتماعی آن مانند بحران خانواده، تحقیر نقش همسری و مادری زنان، اشتغال: مهم ترین هدف زنان، تخریب روابط جنسی، مخالفت با ازدواج، هم زیستی بدون ازدواج، عادی شدن و افزایش طلاق و سقط جنین را مورد بررسی قرار داده است و در پایان به اندیشه اسلامی درباره زن و مرد تحت عناوینی مانند تفسیر الهی از انسان و جهان، اشتراک زن و مرد در انسانیت و ارزشمندی، تفاوت و تشابه زن و مرد، محوریت خانواده و زنان و حضور اجتماعی اشاره شده است. 

مقاله «ده دروغ فمینیسم» به قلم سو بوهلین، نویسنده، محقق و منتقد آمریکایی است. در این مقاله به بررسی ده دروغ فمینیسم که در کتاب «زن بودن» تونی گرنت مطرح شده، پرداخته شده است. ده دروغ مطرح شده چنین است: زنان می توانند همه کاره باشند، زنان و مردان اساساً یکسانند، مطلوبیت زنان با موفقیت آنان بیشتر می شود، طرح اسطوره استعدادهای تحقق نیافته زنان، برابری جنسی، انکار نقش مادری، زن بودن یعنی ضعیف بودن، زندگی یعنی موفقیت شغلی نه فقط زنده بودن، طرح اسطوره خودکفایی زنان و زنان از زنانه کردن مردان بهره مند خواهند شد. 

در «شش نیرنگ فمینیسم» نگاشته بابت فرنسیس، مؤسس و عضو شورای جهانی زندگی و خانواده در استرالیا به تبیین شش نیرنگ فمینیسم همچون حق سقط جنین برای زنان، تقدم حق انتخاب شغل بر خانه داری، تبعیض و جانبداری نسبت به زنان در انتخاب مشاغل و مسئولیت های اجرایی، تساوی و تشابه زن و مرد در همه عرصه ها پرداخته شده است. 

مقاله بعدی «پوچی فمینیسم» نام دارد که نویسنده آمریکایی رمان معروف «بازگشت خدایان» و محقق مسائل زنان و خانواده آن را نگاشته است. در این مقاله نویسنده با تأکید بر تفاوت های طبیعی زن و مرد، یکسانی دقیق ویژگی ها را ناممکن می داند و معتقد است لزوم تساوی زن و مرد در برابر قانون دست یافتنی نیست. 

«گراهام استراچان» محقق و حقوقدان استرالیایی، نویسنده مقاله ای با عنوان «مردان آمریکا مردانگی خود را از دست داده اند» است. او در این مقاله عنوان می کند که فمینیسم با شعارهایی در جهت تحقیر مردان موجب شده است که مردان در آمریکا برای دفاع از همسر و فرزندانشان فداکاری نکنند؛ چراکه این کار یک ارزش قلمداد نمی شود. 

«فمینیسم برای زنان زیانبار است» نوشته اریک شورنبرگ، کارشناس ارشد مسائل مدیریت و تجارت و معاون اجرایی مجله «توجه به خانواده»، به تأثیرات فمینیسم بر زنان، ازدواج، خانواده و کودکان پرداخته است. 

ایرین پیزی، مؤسس جنبش پناهگاه زنان مدرن و نویسنده کتاب معروف و ضد فمینیستی "Prone to violence" در مقاله ای با عنوان «چگونه جنبش زنان، نفرت از مردان را به زنان آموخت؟» به صورت داستان گونه به عقایدی که به نفرت زنان از مردان انجامیده، اشاره کرده است. او به رد و تمسخر عقاید فمینیستی پرداخته و دگرگونی های روابط زن و مرد در خانواده و جامعه غرب را بیان می کند و برخی دلایل این دگرگونی ها را توضیح می دهد. 

«بازی های مهم فمینیستی در سازمان ملل متحد» عنوان مقاله بعدی است. کری رابرتز نویسنده مقاله، مشاور و تحلیل گر آمریکایی و استاد رشته روانشناسی در این مقاله به نقد و بررسی برخی دیدگاه های فمینیستی پرداخته و می گوید: فمینیست های جنسیتی تفکر منطقی را ابزاری مردانه برای تعدی به زنان می دانند. از طرف دیگر برخی از فمینیست ها، سنت تفکر سالم را به عنوان تجاوز به ذهن های زنان، تحقیر می کنند. آنان معتقدند جهان باید براساس احساس زنان بازسازی شود. 

نویسنده مقاله همچنین ادعای فمینیست ها را مبنی بر نقض حقوق زنان در سطح وسیع و اغراق آمیز در جهان که سازمان ملل در کنفرانس های جهانی زنان مطرح می کند، مردود شمرده و در پایان به تفاوت روحیه تعقلی و احساسی زنان و مردان اشاره می کند. 

انگری هری نویسنده مقاله «آیا زنان واقعاً خواهان کار در بیرون خانه اند؟» به تبلیغات مسمومی که در جهت تحقیر ازدواج به عنوان راهی برای سلطه مردان بر زنان و نگهداشتن زنان در خانه است اشاره کرده و همچنین در نقد گسترش اشتغال زنان، به پیامدهای آن از جمله از بین رفتن فرصت های شغلی مردان به نفع زنان و موج بیکاری مردان و آسیب های فراوان خانگی پرداخته است. 

«بحران زندگی خانوادگی در غرب» عنوان مقاله ای از نادیا خواجه، محقق پاکساتی مقیم آمریکا است. به عقیده او ساختار خانواده در سال های گذشته در غرب تغییرات منفی زیادی مانند تزلزل خانواده، افزایش طلاق، بی بند و باری جنسی، افزایش خانواده های تک والد، تولد فرزندان نامشروع، تخریب روابط والدین و فرزندان و ترک پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها داشته است. 

آخرین مقاله کتاب، «سنت های اسلامی و نهضت فمینیسم: تقابل یا تعاون؟» است. نویسنده این مقاله دکتر لوییس لامیا الفاروقی، متخصص موسیقی و هنر اسلامی در این مقاله معتقد است که زنان مسلمان نگاهی منفی به فمینیسم دارند. فمینیسم با خانواده گسترده مخالف است، تفاوت نقش های جنسیتی را بر نمی تابد و فردگرایی را توصیه می کند. او در پایان عنوان می کند در جوامع اسلامی باید بر مبنای آرمان ها و ارزش های دینی به مسائل زنان توجه و رسیدگی شود.

«نقد فمینیسم» که به کوشش سید جعفر حق شناس توسط پژوهشکده باقرالعلوم در 182 صفحه منتشر شده است، ترجمه مجموعه مقالاتی در نقد فمینسم از منظر نویسندگان غربی است. 

نظام حقوق  زن در اسلام

نویسنده: شهید مطهری

دانلود کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» با فرمت PDF(کلیک کنید)

کتاب نظام حقوق زن، شامل یازده بخش است که موضوعات زیر در آن مورد بررسی قرار گرفته است:

خواستگاری و نامزدی، ازدواج موقت، زن و استقلال اجتماعی، مهر و نفقه، مسئله ارث، حق طلاق و تعدد زوجات. همچنانکه از عناوین یاد شده معلوم است این مباحث برخی مسائل فقهی و حقوقی را مورد بررسی قرار می دهند. علاوه بر این، برخی دیگر از بخش های کتاب، به موضوعاتی می پردازد که باید آن ها را از سنخ مبانی نظری تحلیل استاد مطهری از نظام حقوق زن در اسلام دانست. اسلام و تجدد زندگی، مقام انسانی زن از نظر قرآن، مبانی طبیعی حقوق خانوادگی و تفاوت های زن و مرد عناوین این بخش ها است که البته اهمیت مبنایی آنچه را که در مقدمه و پیشگفتار آمده است نیز باید مورد توجه قرار گیرد. 

در ادامه به اختصار پرسش های محوری هر بخش را مرور خواهیم نمود:

در بخش  «خواستگاری و نامزدی  » استاد مطهری به این پرسش پاسخ می دهد که  «آیا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟  » شهید مطهری در پاسخ به این اشکال این نکته را یادآوری می کند که در اسلام، منعی برای خواستگاری زن از مرد وجود ندارد. اما اینکه غالباً مردان از زنان خواستگاری می کنند ریشه ای طبیعی دارد. استاد به توضیح دلایل طبیعی این موضوع می پردازد.

در بخش ازدواج موقت این سؤال مطرح می گردد که  «چرا با وجود ازدواج دائم، حکم ازدواج موقت را نیز در اسلام شاهد هستیم؟ » استاد مطهری ضمن تأکید بر ارائه پاسخ صحیح به نیازهای غریزی و عاطفی، پیش بینی ازدواج موقت را ناشی از این واقعیت می داند که ازدواج دائم پاسخگوی نیازها در شرایط مختلف نیست. استاد ضمن بیان ویژگی های حقوقی ازدواج موقت، اشکالات مطرح شده در این زمینه را نیز پاسخ گفته است.

بخش سوم به این اشکال می پردازد که  «با توجه به ضرورت کسب اجازه از پدر برای ازدواج دختر آیا این موضوع به معنای آن نیست که اسلام برای زن استقلال قائل نیست؟ » استاد مطهری ضمن یادآوری اختلافی بودن حکم این موضوع بین فقها، با توجه به روحیات دختران به تبیین چرایی این حکم می پردازد و آن را قانونی حمایتی معرفی می-کند. همچنین استاد این دو نکته را نیز بیان می کند که ضرورت اجازه پدر فقط مربوط به ازدواج اول است و دیگر اینکه زن برای انجام سایر امور خود (اقتصادی، سیاسی و ...) نیازمند اذن پدر نیست. 

بخش چهارم کتاب با عنوان  «اسلام و تجدد زندگی » به این اشکال مهم پاسخ می دهد که با گذشت زمان و تغییر شرایط باید قوانین گذشته نیز تغییر کند. » استاد در تبیین رابطه اسلام و تجدد زندگی، با تأکید بر تفکیک نیازهای ثابت از نیازهای متغیر، قوانین اسلامی را نیز دو قسم می داند، قوانین ثابت و قوانین متغیر. استاد در این بخش، مکانیسم پاسخگویی نظام حقوقی اسلام به نیازهای متغیر را توضیح می دهد.

در بخش پنجم، مقام انسانی زن از نظر قرآن تبیین شده است. استاد در این بخش به توضیح نحوه خلقت زن و همسانی سرشت زن و مرد، وجود زنان قدیسه در تاریخ انبیاء و اسلام، تقدس ازدواج، می پردازد و برخی باورهای نادرست در مورد زن را مورد نقد قرار می دهد.

بخش ششم به تبیین مبانی طبیعی حقوق خانوادگی اختصاص دارد. استاد در این بخش به توضیح این نکته مهم می-پردازد که در اجتماع مدنی، جنبه های قراردادی و در اجتماع خانوادگی، جنبه های طبیعی غلبه دارد و به همین دلیل برای شناسایی حقوق اعضای خانواده باید به کتاب آفرینش مراجعه داشته باشیم.

موضوع بخش هفتم تفاوت های زن و مرد است. استاد در این بخش ضمن استناد به دیدگاه برخی روان شناسان، تفاوت زن و مرد را به معنای نقص یکی و کمال دیگری نمی داند؛ بلکه معتقد است که قانون خلقت با ایجاد تفاوت در آفرینش زن و مرد، زمینه نیاز متقابل آنها را فراهم نموده است و به این وسیله پیوند آنها را محکم تر کرده است.

در بخش هشتم فلسفه مهر و نفقه مورد بررسی قرار گرفته است. استاد در برابر این عقیده که  «مهر و نفقه یادگار عهد مملوک بودن زن است. »  به دفاع از احکام مهر و نفقه می پردازد. به عقیده استاد مطهری، قرآن کریم، مهر را به عنوان هدیه ای از جانب مرد و نشانه ای از صداقت او یاد کرده است. به اعتقاد استاد، مَهر در اسلام را نباید با مهر در سایر سیستم های حقوقی مقایسه نمود. همچنین در دفاع از نفقه، استاد این نکته را مورد تأکید قرار می دهد که توانایی زن در تحصیل ثروت، از مرد کمتر و استهلاک ثروتش بیشتر است.

بخش نهم به مسئله ارث می پردازد. استاد در این بخش به محرومیت زن از ارث در برخی جوامع و نیز اینکه زن گاه جزء سهم  الارث محسوب می شده اشاره می کند و توضیح می دهد که اسلام ناهمواری های ارث زن را اصلاح کرد و اینکه دو برابر بودن ارث مرد به دلیل تکالیف مالی است که مرد بر عهده دارد.

بخش دهم درباره حق طلاق است. استاد در این بخش به دو اشکال مهم پاسخ می دهد. اول اینکه چرا اسلام در نظام حقوقی خود، طلاق را پذیرفته است؟ و دیگر اینکه چرا حق طلاق را مخصوص مرد دانسته است؟

در پاسخ به پرسش اول استاد بر رکن اساسی خانواده که عاطفه است تأکید می کند و پیش بینی طلاق را از این جهت منطقی می داند که در جایی که رکن اساسی، عاطفه است، با از بین رفتن آن توسل به اجبار قانونی برای تداوم پیوند خانوادگی ممکن نیست. استاد همچنین در نظر گرفتن حق طلاق برای مرد را نیز ناشی از طبیعت ویژه زن و مرد و جایگاه آن دو در خانواده می داند. ضمن اینکه یادآور می شود که زن نیز می تواند بر اساس قرارداد صاحب حق طلاق گردد و یا اینکه به طلاق قضایی متوسل شود.

استاد در بخش نهایی در تحلیل موضوع تعدد زوجات، به علل مطرح شده در مورد تعدد زوجات می پردازد و در تقسیم بندی این علل، برخی را در ردیف عوامل نامشروع، برخی را در دسته مجوز تعدد زوجات و برخی را موجب حقی برای زنان و تکلیفی متوجه مردان طبقه  بندی می کند. عامل اخیر، افزون بودن تعداد زنان آماده ازدواج نسبت به مردان است. استاد در این بخش یادآور می شود که اسلام چندهمسری را هم محدود  کرد و هم آن را به شرایط مالی و جسمی مشروط نمود.


برچسب‌ها: فمنیسم, فمنیست, اسلام, شهید مطهری, نقد من و خانواده 😁...
ما را در سایت من و خانواده 😁 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoun بازدید : 221 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 1:46